Thursday, April 24, 2008
امروز بايد ورقه های امتحان پايان ترم را صحيح ميکرديم. با احتمال زيادی اين بار آخرين باری بود که من این کار را داشتم و در نتیجه آخرین باری که من ورقه صحيح ميکردم بنا براین سعی کردم جوری باشه امروز که خاطره ای برام بمونه.
بنا بود که نفری ۲ سوال صحیح کنیم. امروز سعی کردم زود برم تا سوالهایی که دوست داشتم را انتخاب کنم و صحیح کنمشون. یکی از سوال هایی را که انتخاب کرده بودم از ۱۰ نمره جواب استاد ۳ نمره برای کشیدن شکل گذاشته بود در حالی که در سوال از دانشجو ها نخواسته بود که شکل بکشند و یا حتی جهت را مشخص کنند. این بارم بندی به نظرم کاملا غیر منطقی می آمد، بنابراین رفتم با یکی از مسئول ها صحبت کردم و او هم نظر من را تایید کرد. قبل از اینکه صحیح کردن را شروع کنم استاد را هم دیدم و از او هم پرسیدم، استاد گرامی همچنان روی نظر خودش اصرار داشت، من هم دیدم اینجوری نمیتونم صحیح کنم و بی خیال اون سوال شدم و سوال دیگری را انتخاب کردم. در این ما بین یکی از بچه ها که بنا بود او هم ورقه صحیح کند رسید و فهمید که بر عکس باقی بچه ها مجبوره که ۴ تا سوال صحیح کنه ، خیلی عصبی و مضطرب بود، ۴ تا سوال صحیح کردن تمام وقتش رو می گرفت و فردا هم امتحان پایان ترم داشت، و امتحان قبلیش رو بد داده بود و اصلا امکان خراب کردن این یکی امتحان را نداشت. من هم رگ فداکاریم گل کرد و با اینکه میدونستم شاید هیچ وقت نتونه برام جبران کنه بهش پیشنهاد دادم که یک سوال را براش حل میکنم. او هم با خوشحالی پذیرفت. پارسال وقتی هم که من گرفتار بودم و سرم شلوغ بود یکی از بچه ها برام سوالهام رو حل میکرد بدون اینکه من براش جبران کنم. (البته طرف خیلی بیشتر از " یکی از بچه ها" بود :دي )
من هم با اینکه تمایلی نداشتم اما همون سوال قبلی رو انتخاب کردم چون صحیح کردنش ساده تر بود و هیچ تمایلی هم نداشتم سوال اضافه ام یک سوال طولانی و سخت باشه. قبل از اینکه سوال رو حل کنم باز هم را جع به صحیح کردنش فکر کردم و دیدم وا قعا نمی تونم ۳ نمره یا حتی ۲ نمره کم کنم وقتی جواب کاملا درست هست و حرفی هم از شکل کشیدن توی سوال نیست. بی یکی دیگه هم از مسئول ها نشون دادم و متقاعدش کردم که حرف استاد چرت تشریف داره. و در آخر با کمال پر رویی فقط ۰.۵ نمره برای شکل گذاشتم. و یک بارم بندی خیلی راحت بنا بر اشکالاتی که شاگرد ها ممکنه داشته باشند گذاشتم. اکثر بچه ها تونستند ۹.۵ را بگیرند چون سوال آسون بود و به جز ۳، ۴ نفر کمترین نمره متداول نمره ۷.۵ بود..
احساس خوبی داشتم از نمره دادنم...
برای یکی از همکار ها که تعریف کردم، معتقد بود که باید حرف استاد را گوش می دادم و سر خود ۳ نمره را ۰.۵ نمی کردم. با جناب "یکی از بچه ها" هم که حرف زدم، گفت که باید حرف استاد را گوش میدادم، و برای خودم دردسر درست نمیکردم. اون معتقده که در اون صورت برای من مشکلی پیش نمی آمد و خود دانشجو ها اعتراض میکردند و خود جناب استاد مسئول پاسخگویی به شاگرد ها و بارم بندی مسخره اش خواهد بود. اما من فکر میکنم که همه دانشجو ها اعتراض نخواهند کرد، و تعداد خیلی کمی خواهان دیدن ورقه امتحانشون خواهند بود اگر هم کسی اعتراض کنه و احیانا اعتراضش مورد قبول هم واقع شود فرقی به حال سایر دانشجو ها نخواهد کرد.
"جناب یکی از بچه های " جریان پارسال را بهم یاد آوری کرد، پارسال هم سر امتحان پایان ترم، من خیلی آسون تر از بارمی که استاد گرامی انتخاب کرده بود نمره میدادم، چون سوال ها سخت بود و در غیر اون صورت خیلی از بچه ها می افتادند. ولی بعد جناب استاد یکی از ورقه ها رو دیده بود و از نمره زیادی که ورقه گرفته بود عصبانی بود و تقریبا کلی قشقرق به پا کرد. و چون من رو نتونستند پیدا کنند، جناب "یکی از بچه ها" تمام ورقه های منو دوباره صحیح کرد و این بار خیلی سخت گرفته بود تا شاید خود بچه ها اعتراض کنند، بهم گفت که میانگین نمره های اون سوال حدود ۳ نمره کمتر شد. من اون بار هم فکر میکردم نمره دادنم انصاف بوده و استاد بیخودی سخت گرفته بوده اما نتیجه کار دو باره کاری و کلی دعوا سر من شد و استاد عزیز هم فرمود که من برگه ها را
"sloppy"
نمره دادم.
حالا بنا شد فردا اول وقت برم و با مسئولش دوباره حرف بزنم که اگر استاد جان خواست برنامه پارسال را پیاده کنه لااقل اونها بدونند جریان چیه و شاید هم دفاعی ازمون کردند.
جای من بودید چه میکردید؟
از هنر نمایی های این استاد اینکه به من میگه برای جواب سوال ها توضیح بنویس توی برگه دانشجو ها و یا میگه نباید نمره بدی که بچه ها یاد بگیرند چطوری سوال حل کنند، یکی بگه آخه بابا جان این امتحان آخر ترم هست، چی چی رو یاد بگیرند؟ تنها چیزی که این بچه ها می خواهند الان، یه نمره خوب توی کارنامه شونه. اکثر این بچه ها این درس ربطی به رشته شون هم نداره و فقط میخواهند ازشرش راحت بشن.
از شاهکار این بار استاد می تونم بگم که سوالها رو جوری داده بود که از ۸ تا سوال ۳ تا از اونها جوابهاشون مشکل داشت و از ما خواستند که اون سوال ها رو حل نکنیم، سوالهای ۴ جوابیش هم مشکل داشته و انگار سوالی ۲ جواب از ۴ تا درست بوده.
شاهکار بعدی استاد هم این بود که جواب یکی از سوال ها رو که داده بوده ما هر چی چک کردیم دیدیم چنین سوالی اصلا وجود نداره، و سر امتحان یک سوال کاملا متفاوت بوده. به استاد گفتیم و بعد از اینکه تقصیر را انداخت گردن مسئولش که سوال ها رو اشتباه بهش داده ( فکر کنید یه استاد از ورقه امتحان آخر سال یه کپی از روی کامپیوترش برای خودش نگرفته که جواب ها رو بنویسه توش، سوال ها رو داده به مسئوله، که اون بهش یه کپی بده! ما ها هم گوش هامون درازه حتما! ) رفت که جواب سوال را بنویسه و برامون بیاره، و رفتن همان و من تا یک ساعت بعدش هم که بودم هنوز نیامده بود.
Comments-[ comments.]
بنا بود که نفری ۲ سوال صحیح کنیم. امروز سعی کردم زود برم تا سوالهایی که دوست داشتم را انتخاب کنم و صحیح کنمشون. یکی از سوال هایی را که انتخاب کرده بودم از ۱۰ نمره جواب استاد ۳ نمره برای کشیدن شکل گذاشته بود در حالی که در سوال از دانشجو ها نخواسته بود که شکل بکشند و یا حتی جهت را مشخص کنند. این بارم بندی به نظرم کاملا غیر منطقی می آمد، بنابراین رفتم با یکی از مسئول ها صحبت کردم و او هم نظر من را تایید کرد. قبل از اینکه صحیح کردن را شروع کنم استاد را هم دیدم و از او هم پرسیدم، استاد گرامی همچنان روی نظر خودش اصرار داشت، من هم دیدم اینجوری نمیتونم صحیح کنم و بی خیال اون سوال شدم و سوال دیگری را انتخاب کردم. در این ما بین یکی از بچه ها که بنا بود او هم ورقه صحیح کند رسید و فهمید که بر عکس باقی بچه ها مجبوره که ۴ تا سوال صحیح کنه ، خیلی عصبی و مضطرب بود، ۴ تا سوال صحیح کردن تمام وقتش رو می گرفت و فردا هم امتحان پایان ترم داشت، و امتحان قبلیش رو بد داده بود و اصلا امکان خراب کردن این یکی امتحان را نداشت. من هم رگ فداکاریم گل کرد و با اینکه میدونستم شاید هیچ وقت نتونه برام جبران کنه بهش پیشنهاد دادم که یک سوال را براش حل میکنم. او هم با خوشحالی پذیرفت. پارسال وقتی هم که من گرفتار بودم و سرم شلوغ بود یکی از بچه ها برام سوالهام رو حل میکرد بدون اینکه من براش جبران کنم. (البته طرف خیلی بیشتر از " یکی از بچه ها" بود :دي )
من هم با اینکه تمایلی نداشتم اما همون سوال قبلی رو انتخاب کردم چون صحیح کردنش ساده تر بود و هیچ تمایلی هم نداشتم سوال اضافه ام یک سوال طولانی و سخت باشه. قبل از اینکه سوال رو حل کنم باز هم را جع به صحیح کردنش فکر کردم و دیدم وا قعا نمی تونم ۳ نمره یا حتی ۲ نمره کم کنم وقتی جواب کاملا درست هست و حرفی هم از شکل کشیدن توی سوال نیست. بی یکی دیگه هم از مسئول ها نشون دادم و متقاعدش کردم که حرف استاد چرت تشریف داره. و در آخر با کمال پر رویی فقط ۰.۵ نمره برای شکل گذاشتم. و یک بارم بندی خیلی راحت بنا بر اشکالاتی که شاگرد ها ممکنه داشته باشند گذاشتم. اکثر بچه ها تونستند ۹.۵ را بگیرند چون سوال آسون بود و به جز ۳، ۴ نفر کمترین نمره متداول نمره ۷.۵ بود..
احساس خوبی داشتم از نمره دادنم...
برای یکی از همکار ها که تعریف کردم، معتقد بود که باید حرف استاد را گوش می دادم و سر خود ۳ نمره را ۰.۵ نمی کردم. با جناب "یکی از بچه ها" هم که حرف زدم، گفت که باید حرف استاد را گوش میدادم، و برای خودم دردسر درست نمیکردم. اون معتقده که در اون صورت برای من مشکلی پیش نمی آمد و خود دانشجو ها اعتراض میکردند و خود جناب استاد مسئول پاسخگویی به شاگرد ها و بارم بندی مسخره اش خواهد بود. اما من فکر میکنم که همه دانشجو ها اعتراض نخواهند کرد، و تعداد خیلی کمی خواهان دیدن ورقه امتحانشون خواهند بود اگر هم کسی اعتراض کنه و احیانا اعتراضش مورد قبول هم واقع شود فرقی به حال سایر دانشجو ها نخواهد کرد.
"جناب یکی از بچه های " جریان پارسال را بهم یاد آوری کرد، پارسال هم سر امتحان پایان ترم، من خیلی آسون تر از بارمی که استاد گرامی انتخاب کرده بود نمره میدادم، چون سوال ها سخت بود و در غیر اون صورت خیلی از بچه ها می افتادند. ولی بعد جناب استاد یکی از ورقه ها رو دیده بود و از نمره زیادی که ورقه گرفته بود عصبانی بود و تقریبا کلی قشقرق به پا کرد. و چون من رو نتونستند پیدا کنند، جناب "یکی از بچه ها" تمام ورقه های منو دوباره صحیح کرد و این بار خیلی سخت گرفته بود تا شاید خود بچه ها اعتراض کنند، بهم گفت که میانگین نمره های اون سوال حدود ۳ نمره کمتر شد. من اون بار هم فکر میکردم نمره دادنم انصاف بوده و استاد بیخودی سخت گرفته بوده اما نتیجه کار دو باره کاری و کلی دعوا سر من شد و استاد عزیز هم فرمود که من برگه ها را
"sloppy"
نمره دادم.
حالا بنا شد فردا اول وقت برم و با مسئولش دوباره حرف بزنم که اگر استاد جان خواست برنامه پارسال را پیاده کنه لااقل اونها بدونند جریان چیه و شاید هم دفاعی ازمون کردند.
جای من بودید چه میکردید؟
از هنر نمایی های این استاد اینکه به من میگه برای جواب سوال ها توضیح بنویس توی برگه دانشجو ها و یا میگه نباید نمره بدی که بچه ها یاد بگیرند چطوری سوال حل کنند، یکی بگه آخه بابا جان این امتحان آخر ترم هست، چی چی رو یاد بگیرند؟ تنها چیزی که این بچه ها می خواهند الان، یه نمره خوب توی کارنامه شونه. اکثر این بچه ها این درس ربطی به رشته شون هم نداره و فقط میخواهند ازشرش راحت بشن.
از شاهکار این بار استاد می تونم بگم که سوالها رو جوری داده بود که از ۸ تا سوال ۳ تا از اونها جوابهاشون مشکل داشت و از ما خواستند که اون سوال ها رو حل نکنیم، سوالهای ۴ جوابیش هم مشکل داشته و انگار سوالی ۲ جواب از ۴ تا درست بوده.
شاهکار بعدی استاد هم این بود که جواب یکی از سوال ها رو که داده بوده ما هر چی چک کردیم دیدیم چنین سوالی اصلا وجود نداره، و سر امتحان یک سوال کاملا متفاوت بوده. به استاد گفتیم و بعد از اینکه تقصیر را انداخت گردن مسئولش که سوال ها رو اشتباه بهش داده ( فکر کنید یه استاد از ورقه امتحان آخر سال یه کپی از روی کامپیوترش برای خودش نگرفته که جواب ها رو بنویسه توش، سوال ها رو داده به مسئوله، که اون بهش یه کپی بده! ما ها هم گوش هامون درازه حتما! ) رفت که جواب سوال را بنویسه و برامون بیاره، و رفتن همان و من تا یک ساعت بعدش هم که بودم هنوز نیامده بود.
Labels: What do YOU think?
Comments:
Post a Comment
- 02/2003
- 03/2003
- 04/2003
- 05/2003
- 06/2003
- 07/2003
- 08/2003
- 09/2003
- 10/2003
- 11/2003
- 12/2003
- 01/2004
- 02/2004
- 03/2004
- 04/2004
- 05/2004
- 06/2004
- 07/2004
- 08/2004
- 09/2004
- 10/2004
- 11/2004
- 12/2004
- 01/2005
- 02/2005
- 03/2005
- 04/2005
- 05/2005
- 06/2005
- 07/2005
- 08/2005
- 09/2005
- 10/2005
- 11/2005
- 12/2005
- 01/2006
- 02/2006
- 03/2006
- 04/2006
- 05/2006
- 06/2006
- 07/2006
- 08/2006
- 09/2006
- 10/2006
- 11/2006
- 01/2007
- 02/2007
- 04/2007
- 05/2007
- 06/2007
- 07/2007
- 08/2007
- 11/2007
- 01/2008
- 02/2008
- 03/2008
- 04/2008
- 05/2008
- 01/2009
- 03/2009
- 04/2009
- 05/2009
- 06/2009
- 07/2009
- 08/2009
- 09/2009
- 11/2009
- 02/2010
- 03/2010
- 08/2010
- 11/2010
- 01/2011
- 03/2011
- 04/2011
- 06/2011
- 11/2011
- 10/2012
- 02/2013